در پنج جا، دعا را مغتنم بشمارید!

در پنج جا، دعا را مغتنم بشمارید!

عن جعفر بن محمد علیه السلام عن ابیه علیه السّلام: إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خمسٍ : عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَيْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّيْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ ؛ ( امالی ، ص 329 . )

 دعا را در همه احوال می شود انجام داد یکی از نِعَم بزرگ الهی، همین فتحِ باب دعا برای بندگان است. بدون هیچ واسطه ای، بدون هیچ بهانه ای می توانند با خدای متعال حرف بزنند و از او طلب حاجت کنند، و به او اظهار نیاز کنند، و وسیله تقرب خودشان را فراهم بکنند. این نعمت بزرگی است، همیشه هم در اختیار انسان است.

و لیکن ... بعضی از مواقع احتمال استجابت دعا بیشتر است. مثل ایام متبرّک رجب، یا ایام شعبان، یا ماه رمضان، یا روز عرفه، یا ... در این روایت پنج موقع را ذکر می فرماید، می فرماید در این پنج جا، دعا را مغتنم بشمارید!

1- هنگام قرائت قرآن.

2- هنگام اذان ، چون بشارتِ اذن الهی برایِ ورود در نماز است.

3- زمان نزول باران، باران هم رحمت الهی است.

4- زمانی که دو صف برای شهادت به هم می رسند. مراد از شهادت، شهادت در میدان جنگ است.

5- آنجایی که مظلومی دعا می کند، با خدای متعال حرف می زند، شکایت پیش خدا می برد نه فقط دعای او بلکه دعای هرکسی که شاهد این منظره است؛ (به اجابت می رسد.)... ندای مظلوم و دعوت مظلوم تا عرش الهی هیچ حجابی ندارد.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی، در مقدمه درس خارج مورخ 20 / 02/ 94 ]

۷ پاداش روزه

۷ پاداش روزه
 
در کتاب خصال شیخ صدوق (ره) در ۳۸۶ صفحه آمده است که امیرالمومنین (ع) فرمود از نبی اکرم (ص) شنیدم که فرمود: (هیچ مومنی نیست که برای خدا روزه بگیرد مگر آنکه خدا هفت خصلت برای او واجب گرداند)


اولاً: وقتی حدیثی یا روایتی به اینگونه نقل می‌شود که معصومی می‌فرماید شنیدم از پیامبر اکرم (ص)، به سبب تاکید و اهمیت آن است. ثانیاً وقتی گفته می‌شود مومن، منظور جایی است که شخص ایمان و اعتقاد به خدا دارد نه اینکه درون او یقین نهادینه شده است چون یقین مرحله بالاتر از ایمان است.

ثالثاً: وقتی گفته می‌شود صرفاً برای خدا، منظور اینکه ممکن است انسان برای روزه گرفتن دلایل و نیت‌های دیگری داشته باشد مثلاً برای سلامتی بدن، یا انجام تکلیف، همرنگ جماعت شدن، از سر اجبار و یا... اما در اینجا منظور جلب خشنودی خداوند است و با این نیت اگر باشد قصد قربت است و صبغته الله؛

رابعاً: وقتی گفته می‌شود خصلت، منظور خصوصیتی است که انسان کسب می‌کند یعنی اکتسابی است نه اینکه ویژگی فطری و ذاتی شخص؛

خامساً: وقتی خداوند چیزی را واجب می‌کند دیگر تردیدی در آن نیست و وعده خدا هم حق است و محقق می‌شود.

۷ خصلت و پاداش روزه

۱ . هرچه حرام در بدن او است ذوب می‌شود. توضیح: این دو قسمت است اول منظور لقمه حرام و شبهه دار است - دوم معصیتی که به واسطه آن قلب انسان تیره و تار شده است این شامل کینه هم می‌شود.

۲ . به رحمت خدا نزدیک می‌شود. توضیح : رحمت خدا که واسعه است پس همه را در بر می‌گیرد چطور ممکن است ما از این رحمت دور باشیم و با روزه گرفتن صرفاً برای خدا بدان نزدیک شویم؟! انسان با انجام معاصی حتی صغیره رحمت خداوند را از خود دور می‌کند بدون اینکه متوجه باشد و عملاً یکی از دلایل عدم استجابت دعا هم دقیقاً همین است که انسان از رحمت خداوند دور می‌شود.

۳ . لحظه جان دادن بر او آسان می‌شود. اینکه امام رضا (ع) به‌عنوان سلطان ارتضاء می‌فرماید هر که مرا در طوس با معرفت زیارت کند یکی از جاهایی که بر او وارد می‌شوم لحظه جان دادن است، این لحظه بسیار سخت و در عین حال مهم است زیرا امام رئوف تضمین شفاعت می‌دهد و در دعا هم می‌خوانیم (وقنا عذاب الحین الموت )

۴. خطای پدرانش حتی تا آدم را بپوشاند. ستار العیوبی خداوند در اینجا به‌طور کامل محقق و ظهور می‌کند.

۵ .از گرسنگی و تشنگی روز قیامت در امان باشد. منظور آن زمانی است که انسان در صف انتظار جهت حسابرسی به اعمالش در آن صحرای محشر گرسنه و تشنه می‌شود که بنا به روایات آن وضع کاملاً با وضع مشابه در این دنیا متفاوت است.

۶. از خوراک لذیذ بهشتی نصیب او شود. بدیهی است که خوراکی که از بهشت باشد از نظر طعم و مزه و بو و لذت با خوراک این دنیا تفاوت دارد. اما مقصود یقیناً این نیست زیرا کسی که در این دنیا مراتب تزکیه نفس را برای خدا طی می‌کند دیگر طمعی به لذت‌های بهشتی ندارد قطعاً در بهشت هم به‌دنبال معنویت است زیرا خودش و ضمیرش را اینگونه عادت داده است (نه اینکه از لذائذ مشروع بهره ایی نبرد که در این‌صورت خود را به سختی انداخته و خداوند را ناراضی کرده) اما در بهشت هم دنبال ذات اقدس الهی است و نشستن پای درس اهل بیت سلام الله علیهم.

۷. برائت از آتش جهنم به او عطا فرماید. در آیه ۷۱ سوره مبارکه مریم خداوند می‌فرماید همه مردم بدون استثنا وارد جهنم می‌شوید و در آیه بعد می‌فرماید آنها که تقوا پیشه کردند را نجات می‌دهیم. معلوم می‌شود گذرگاه بهشت از جهنم است و خداوند انسان‌های پرهیزگار را از آتش تبرئه خواهد کرد.

منبع: علیرضا ابوالفضلی - محقق طب اسلامی

در همه حال دعا؛

در همه حال دعا؛

عن الصادق جعفر بن محمد«علیه السلام»،عن ابیه،عن آبائه«علیهم السلام»أَنَّ علیّاً«علیه السلام»کان یقول:ما مِن احدٍ اُبتلِیَ و إن عظُمَت بَلواه بأحقَّ بالدعاءِ مِن المُعافی الذی لایَأمنُ البلاء. (امالی،صفحه ی 337 )

 گاهی ما دچار گرفتاری می شویم،دچار بلا می شویم، دعا می کنیم. فرض بفرمایید بیماریِ سختی، قرضی، مشکل اجتماعی،... برایمان پیش می آید، که دچار یک بلیّه ای می شویم. این موجب می شود که با تضرع دعا کنیم، التماس کنیم، از خدای متعال بخواهیم. گاهی هست که هیچ گرفتاری ای هم علی الظاهر نداریم؛ (و) در حال عافیتیم. اینجا هم باید دعا کنیم؟ حضرت می فرمایند: آن کسی که دچار بلا نیست و در حال عافیت است و مشکلی علی الظاهر ندارد، این هم به اندازه ی آن کسی که مشکل دارد، شایسته است که دعا کند. چرا؟ برای این که این کسی هم که در حال عافیت است، لایَأمَن البلاء، ایمن نیست از اینکه بلا متوجه او بشود. امروز سالمیم، این ساعت سالمیم، یک ساعت دیگر ممکن است دچار یک بلایی بشو(یم). کسی از عزیزان انسان دچار یک مشکل بشود، (یا) یک حادثه ای برایمان پیش بیاید که یک مشکل درست کند،لایَأمَن البلاء. دعا را در همه حال بایستی داشت. از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند من دوست دارم یک روز سیر باشم، یک روز گرسنه؛ تا آن روزی که سیرم دعا کنم و شکر کنم. آن روزی که گرسنه هستم، دعا کنم و درخواست کنم. در همه حال دعا؛ در حال سیری هم دعا، در حال گرسنگی هم دعا، در حال عافیت هم دعا، در حال بلاء هم دعا، در حال صحّت هم دعا، در حال بیماری هم دعا. دعا و توسل را به طور دائم بایستی حفظ کرد. این جمله ی امیرالمؤمنین جمله ی زیبا و بسیار پرمغزی است.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی ، دوشنبه1394/2/21]

شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند

شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند

مرحوم فشندی تهرانی می گوید: «در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم بر می گشتم. در راه، آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است. به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم. [سید ظرف آب را گرفت و نوشید] و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود! آقا فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد». این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را زیارت کرده ام و حضرتش، امر به دعا کرده است»

[کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته: احمد قاضی زاهدی جلد ۱صفحه۱۵۵]

بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟

بهترین بندگان خدا چه کسانی هستند؟

عَن أَبِی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ بَاقِرِ عَلَیه‌ِالسَّلَام قَال سُئِلَ رَسُولُ الله صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِه عَن خِیارِ العِباد؛ فَقَال أَلَّذِینَ إِذَا أَحسَنُوا إِستَبشَرُوا وَ إِذَا أَسَاءُوا إِستَغفَرُوا وَ إِذَا أُعطُوا شَکَرُوا وَ إِذَا ابتلوا صَبرُوا وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا (۱)

بهترین بندگان چه کسانی هستند؟ این را از پیغمبر اکرم کسی سؤال کرد؛ [حضرت در پاسخ فرمودند: بهترین بندگان کسانی هستند که:]

وقتی کار نیک می‌کنند خوشحالند که کار خوب کرده‌اند. این خوشحالی ارتباطی ندارد به اینکه انسان غرور پیدا کند و عُجب به کار خیر پیدا کند. این دو چیز است. اینها را از هم تفکیک کنیم. یک‌وقت انسان دو رکعت نماز که می‌خواند خیال می‌کند در یک مرتبه‌ی عالی [قرار دارد]. عُجب یعنی خودشیفتگی، خودفریفتگی، خودشگفتی به انسان دست می‌دهد؛ این مذموم است.

در مورد اسائه -کار بد انجام دادن- به این اکتفا نشده است که بگوییم وقتی [کسی] کار بد انجام داد ناراحت باشد، نه، ناراحتی کافی نیست؛ عملی هم دنبالش لازم است و آن عمل عبارت است از استغفار؛ از خدای متعال عذرخواهی کند، وقتی کار بدی کرد -استغفار یعنی عذرخواهی کردن- از خدا عذرخواهی کند، معذرت‌خواهی کند.

وقتی خدای متعال به او چیزی می‌دهد، او سپاسگزار باشد؛ یعنی وقتی نعمت‌های الهی را متذکر می‌شود، نعمت‌های الهی را می‌بیند یا نعمت جدیدی به او داده می‌شود، او شکرگزار باشد، غافل نباشد از اینکه خدای متعال این نعمت را به او داده است.

وقتی هم که یک ابتلایی در زندگی اینها پیش آمد، مشکلی برایشان پیش آمد، در آن هم صبر کنند.

وقتی از کسی خشمگین شدند، از او بگذرند، او را بیامرزند؛ البته طبیعی است که این غضب لله نیست، این غضب لِشخص است. واِلّا غضب لله را ما حق نداریم به خاطر اهواءِ خودمان یا به خاطر چیزی، وقتی یک جایی لله غضب کردیم، اینجا آن غضب را باید ادامه بدهیم، باید حفظ کنیم.

      [  الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۰ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی ، در مقدمه درس خارج 3 / 3/ 1395 ]

جلب دل‌ها با اخلاق حسنه و خصال نیک

جلب دل‌ها با اخلاق حسنه و خصال نیک

عَن الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحمّدٍ عَن أَبیه عَن آبائِهِ عَلَیهِم‌ُالسّلام قَال قَالَ رَسُولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه إنَّکُم لَن تَسَعُوا النَّاسَ بِأَموالِکُم فَسِعُوهُم بِأَخلَاقِکُم (۱)
یعنی شما این ظرفیت را ندارید که همه‌ی مردم را [با اموالتان] در حیطه‌ی محبّت خود و در حیطه‌ی ارتباط با خود نگه دارید؛ با مال این کار را نمی‌توانید بکنید اما یک وسیله‌ای دارید برای اینکه بتوانید دل‌های همه یا اکثر مردم را به خودتان نزدیک کنید. آن چیست؟ آن «اخلاق» است.
اگر شما تواضع بورزید، اگر آدم صادقی باشید، اگر علیه این و آن حرکت مخرّبی انجام ندهید، اگر کسی باشید که بر روی حرف خودتان می‌ایستید -اینها صفاتی است که مردم این صفات را دوست می‌دارند- پس می‌توانید با این خُلق خوب، با این اخلاق حسنه و خصال نیک، دل مردم را به طرف خودتان جذب کنید.

 [الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی 62 شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی، درس خارج 26/ 2/ 1395]

رفتار عاقلانه !

رفتار عاقلانه !

 عن ابی الحسن الرضا " علیه السلام " : أنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ؟ منظور از عقل در اینجا عقل عملی و معاشرتی است. از حضرت سئوال می شود که انسان عاقل چطور رفتاری باید داشته باشد که عاقلانه محسوب شود؟! فَقالَ - علیه السلام - حضرت جواب فرمودند :

 1) التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ؛ غمهای خود را فروببرد... چون افشای غم و (غصه) در واقع افشای بخشی از زندگیِ خصوصی انسان است . که خلاف عقل است. البته فرو بردن غم به معنای این نیست که علاجی هم برای آن نیاندیشد! ... ،

 2) وَ مُداهَنَةُ الاْعْداءِ ؛ (یعنی) با دشمنان مداهنه (و سازش) کنی، (منظور) اعداء در این جا دشمنان شخصی است. یعنی شما با کسی مشکل (شخصی) دارید ... یا تقصیر شماست یا تقصیر اوست ، می فرماید با او سازش کن ! این (دشمنی) را کسی تعمیم به دشمنی با دشمنان اصولی ، دشمنان فکری ، دشمنانی که با دین شما با استقلال شما با هویت شما معارضه میکنند ندهد ، این ، شامل آن نیست . در آنجا آیات قرآن و احکام و معارف اسلام خیلی روشن تکلیف را معین کرده اند؛

 3) وَ مُدارةُ الاْصْدِقاءِ ؛ یعنی مدارا کردن با کسانی که با شما دوستند. مدارا به معنای ظاهر سازی نیست. یعنی کسانی که صدق دوستی با شما دارند ، اینها را با رفتار خوش خودتان از خودتان راضی نگهدارید.

[أمالی شیخ صدوق،ص 233،ح 17،شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی درس خارج 94/3/5]

امید به رحمت الهی

امید به رحمت الهی

عَن أَبِی حَمزَةِ الثِّمالِی قالْ قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ محمدٍ علیهماالسلام أُرْجُ اللهَ رَجاءً لَا یُجَرِّئُکَ عَلَی مَعَاصِیه (۱)
[به خداوند امید داشته باش؛ امیدی که تو را بر نافرمانی خداوند جرئت نبخشد.]
پس اولاً رجاء لازم است. امید به رحمت الهی، به مغفرت الهی، به عون الهی، اینها لازم است؛ تا جایی که یکی از گناهان کبیره را «یأس عن روح الله» (۲) دانسته‌اند.
پس رجاء را باید همیشه داشت؛ یعنی این ارتباط بین دل شما و خدای شما همیشه باید برقرار باشد؛ بدانید که می‌توانید از او جلب رحمت کنید، جلب تفضل کنید، این باید باشد. منتها این رجاء و امید به‌نحوی نباشد که ما را گستاخ کند بر انجام معصیت.

وَ خَفِ اللهَ خَوْفاً لَا یُؤْیِسُکَ مِنْ رَحمَتِه
[و از خداوند بیم داشته باش، بیمی که تو را از رحمت خداوند ناامید نگرداند.]
از آن طرف هم خوف لازم است. خوف از خدای متعال لازم است، که این خوف لازمه‌ی معرفت است. کسی که معرفت [به خداوند] داشته باشد، خوف [از او هم] پیدا می‌کند. هر چه معرفت انسان بیشتر باشد، خوف او بیشتر است.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۵
۲) «ناامید شدن از مشمول رحمت الهی قرار گرفتن» که از گناهان کبیره است و در آیه‌ی ۸۷ از سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف تأکید شده است که:
یَا بَنِیَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن یُوسُفَ وَ أَخِیهِ وَ لاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ
ای پسران من! بروید و از یوسف و برادرش جست‌وجو کنید و از رحمت خدا نومید نشوید، که از رحمت خداوند جز کافران نومید نمی‌شوند.

     [ آمالی شیخ صدوق ص 65، شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی درس خارج 95/2/14]

عابدترین، سخی‌ترین و پرهیزگارترین مردم

عابدترین، سخی‌ترین و پرهیزگارترین مردم

عنِ الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ علیهماالسلام اِنَّ ابی حَدَّثَنی عن اَبیه عن جدِّه عن علیٍّ علیهم‌ُالسلام عن رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله قال أعبَدُ الناس مَن أقامَ الفرائِض و اَسْخَی النّاس مَن اَدّیٰ زکاتَ مالِه و اَزهَدُ النّاس مَن اِجتَنَبَ الحرام و اَتقَی الناس مَن قالَ الحق فی ما لَهُ و علیه
می‌فرماید اعبد [مردم] این است؛ عابدترین این کسی است که فرائض را به جا می‌آورد. بعضی‌ها حرص و شوقی نشان می‌دهند به بعضی از مستحبات که خب فی‌نفسه در جای خود خوب است؛ اما همراه است با بی‌اعتنایی به واجبات؛ منطق شرع این را نمی‌پسندد و قبول ندارد. آنچه که در درجه‌ی اول اهمیت است فرائض است.

و اَسْخَی النّاس این هم همین‌جور، در مقابل آن کسانی است که پول خرج می‌کنند اما آنچه که بر آنها واجب است، آن را ادا نمی‌کنند؛ این سخاوت نیست.
سخی‌ترین آن کسی است که زکات مال را می‌دهد؛ حالا برای کسی که زکات بر او واجب است، [دادن] زکات، برای کسی که خمس بر او واجب است، [دادن] خمس.

پارساترین مردم آن کسی است که از حرام اجتناب کند و الاّ اگر از زخارف دنیوی و جلوه‌های دنیا انسان اجتناب می‌کند و دامن خودش را برمی‌چیند که خب این فی‌نفسه خوب است اما [اگر] از گناهانی اجتناب نمی‌کند، این زاهد نیست.

پرهیزگارترین مردم هم آن کسی است که حق را بگوید؛ چه آن جایی که این حق بر او است یا برای او است.

    [ آمالی شیخ صدوق ص 72، شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی درس خارج 95/2/8]

نیاز انسان مومن

مؤمن نیازمند سه خصلت است

امام جواد علیه السلام: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛

مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نسبت به کسی که او را پند می دهد.

نیاز انسان مومن:

1.توفیق از طرف خداوند متعال            2.واعظ درونی               3.پندپذیر بودن شرح حدیث

انسان همواره نیازمند موعظه و پند است. موعظه و پند، غذای معنوی و ملکوتی است که باطن و روح انسان را پرورش می دهد و زمینه سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت فراهم می کند. پند پذیری، اخلاق صالحان و اولیاست. پند پذیری؛ یعنی این که انسان از هر حادثه، جریان و گفتار مناسبی عبرت بگیرد و آن تجربه را به کار بندد.«پند پذیری»، مردی شراب خوار، عیاش و غافل چون «بشر حافی» را به گردونة دین، معرفت، عرفان، و توبه واقعی کشانید و او را تبدیل به یکی از اولیای خدا کرد. فضیل عیاض که مردی راهزن، دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والای انسانیت و اوج عرفان عملی رسید. سدیدالدین حمصی، نخود فروشی از اهل ری بود که در اثر گوش شنوا داشتن در سن پنجاه سالگی به مدرسة علوم اسلامی رفت و تبدیل به عالمی فرهیخته، و فقیهی بزرگ، و نویسنده ای توانا گردید. و بالاخره سکاکی که چاقوسازی بی سواد، غریب و ناشناخته بود، به ادیبی بزرگ، و لغت شناسی کم نظیر تبدیل شد. پند پذیری، کافر را مسلمان، مشرک را مؤمن، بی خبر را آگاه، جاهل را عالم، متوقف را متحرک، مجرم را توبه کار و بی هنر را هنرمند می نماید. حضرت جواد الائمه علیه السلام در روایتی بسیار مهم می فرماید: المُؤْمِنُ یحْتاجُ إلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ»؛ مؤمن به توفیقی از جانب خدا، و پند دهنده ای از درونش، و پذیرش پند و نصیحت از کسی که او را پند می دهد، نیازمند است.

توفیق از طرف خداوند

« توفیق» زمانی حاصل می شود که همه ی اسباب و عوامل برای رسیدن به هدف و تأمین خواسته ها، فراهم و هماهنگ باشد .توفیق دهنده ی اصلی خداوند است. پیامبران الهی با هم با گفتنِ «و ما توفیقی اِلّا بالله»، فراهم شدن برنامه ها و عوامل هدایت بشر را از سوی خدا می دانستند. این نگاه توحیدی، سبب می شود انسان بیش از آن که به فکر و نیروی خودش تکیه داشته باشد، به توفیق الهی و سبب سازی پروردگار اعتماد کند، زیرا همه ی عوامل در دست اوست.

«واعظ درونی» نیاز دیگر مؤمن است

عقل و وجدان، یک چراغ باطنی است که خوبی ها را به انسان نشان می دهد و اگر خلاف و بی خردی کرد، او را ملامت می کند. در روایات است: کسی که از درون خود، واعظ و پند دهنده ای نداشته باشد، اندرزهای دیگران چندان سودی به او نمی رساند. بیداری فطرت و فعال بودن وجدان، نقش عمده ای در اصلاح شخص و بازداشتن او از جرم و گناه دارد.

نصیحت پذیری

نصیحت پذیری سومین نیازی است که در این حدیث مطرح است. تواضع در آن است که اگر کسی خیرخواهانه انتقادی کرد و موعظه و پندی داد، بپذیریم. گشودن آغوش باز به روی پندهای آموزنده و هشدارهای دلسوزان، نشانه خردمندی و عاقبت اندیشی است. هم از خداوند، توفیق بطلبیم، هم چراغ وجدان را در درون خود روشن نگه داریم، هم پند دیگران را به گوش جان بشنویم و بپذیریم.

۹ شاهد که در روز قیامت علیه شما شهادت می‌دهند

۹ شاهد که در روز قیامت علیه شما شهادت می‌دهند
 
 خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «روزی که شاهدان به پا می خیزند»، اما این شاهدان چه کسانی هستند؟

 یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است، گرچه خدا نیازی به شاهد ندارد ولی انسان طوری است که هر چه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند، برای تربیت و تقوای خود عامل مهمتری می‌یابد. برای نمونه توجه شما را به ماجرایی خواندنی جلب می‌کنم؛ روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی(ع) رسید و تقاضای سهم بیشتری از آن امام عادل(ع) نمود، حضرت(ع) فرمود روز جمعه بیا ، عقیل هم آمد، حضرت دست او را گرفت و به نماز جمعه برد و آن جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و سپس فرمود: سهم بیشتر از بیت‌المال دادن، یعنی دزدیدن حق این همه مردم، عقیل که نگاهی به آن جمعیت کرد از درخواست خود پشیمان شد و رفت.

آری حضور مردم و گواهان و شاهدان هرچه بیشتر باشد شرمندگی زیادتر است، بعد از این مقدمه وارد اصل بحث می‌شویم که گواهان در قیامت متعددند و قرآن می‌فرماید: « یَوم یَقوم الاشهاد» (آیه ۵۱ سوره مؤمن) روزی که شاهدان به پا می خیزند. اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ با مراجعه به قران کریم و استفاده از آیات، مطلب را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

اولین شاهد خداست

در قرآن می‌خوانیم: «اِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ شَهیدٌ» (آیه ۱۷ سوره حج) همانا خداوند بر همه چیز گواه است و همچنین در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: «إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» (آیه ۱ سوره نساء) همانا خداوند مراقب شماست، و نیز «كَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا» (آیه ۱۲۶ سوره نساء) و خداوند بر همه چیز احاطه دارد، پس با این استناد اولین گواه و شاهد در دنیا و آخرت ذات مقدس الهی است.

دومین شاهد پیامبران‌اند

یکی دیگر از شاهدان در قیامت پیامبران بزرگوار(ع) هستند که قرآن می‌فرماید: «وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا» (آیه ۴۱ سوره نساء) ما تو را، قیامت در حالی که گواه مردم هستی حاضر می‌کنیم، در جای دیگر می‌خوانیم: «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء» (آیه ۸۹ سوره نحل) روزی که از میان هر قوم و امتی شاهدی از خودشان بر می‌انگیزیم بنابراین شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خواهد بود و شاهد تمام انبیاء شخص رسول اکرم(ص) است.

سومین گواه امامان معصوم(ع) هستند

در قران کریم می‌خوانیم: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»(آیه ۱۴۳ سوره بقره) و بدین گونه ما شما را یک امت معتدل و میانه قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید و رسول خدا(ص) هم بر شما شاهد باشد.

برای متوجه شدن این آیه باید مراجعه کنیم به تفسیر آن، که در تفسیر صافی در رابطه با این آیه حدیثی را از کتاب کافی نقل کرده که امام محمد باقر(ع) فرمودند: که آن امت وسط (که شاهدانند) تنها ما هستیم، و نیز در همان تفسیر چنین می‌خوانیم که امام صادق(ع) فرمودند: در هر دوره و قرنی امامی هست که گواه و شاهد بر مردم هستند. لذا سومین شاهد در روز قیامت امامان معصوم(ع) هستند.

چهارمین شاهد فرشتگان هستند

در قران می خوانیم: «وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ» (آیه ۲۱ سوره ق) روز قیامت هر انسانی در پیشگاه عدل الهی حاضر می‌شود در حالی که در کنار او هم فرشته‌ای است که او را به محشر سوق می‌دهد و هم فرشته‌ای است که شاهد کارهای انجام شده اوست.
چهارمین شاهد در روز قیامت فرشتگان هستند، فرشتگانی که در قیامت گواه بر اعمال انسانند ممکن است همان گروه از مامورانی باشند که اعمال ما را در دنیا ضبط می‌نمایند و ممکن است سایر فرشتگان باشند.

پنجمین شاهد زمین است

یکی دیگر از شاهدان زمین است که در قرآن کریم می‌خوانیم: «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» (آیه ۴ سوره زلزال) زمین در قیامت خبرهایش را بازگو می‌کند.
شهادت زمین در آن روز یا به وسیله ی وضع و نظامی که پیدا کرده است، همانگونه که ما به یکدیگر می گوئیم چشم تو شهادت می‌دهد که دیشب خواب نکرده‌ای و رنگ تو گواه آن است که ترسیده‌ای و یا عصبانی یا شاد شده‌ای، زمین آن روز هم دچار زلزله‌ای بسیار بزرگ می‌شود و بعد از کنده شدن کوه‌ها و به حرکت در آمدن آن‌ها و بهم خوردن و قطعه قطعه و سپس شن شدن آن‌ها با ما حرف ها دارد، وضع و نظام آن روز به ما مطالبی را می‌فهماند، همانگونه که دایره‌های تنه درخت پس از بریده شدن به ما تاریخ آن را می‌فهماند و همانگونه که نوشته ها به ما مقدار اطلاعات نویسنده را می‌گوید، زمین هم همانطور است و طبق این معنا مراد از شهادت دادن زمین، گواهی اوضاع آن است نه گفتگو و کلام.

در حدیثی می‌خوانیم که رسول خدا(ص) در هر منطقه‌ای دو رکعت نماز به جا می‌آورد و می‌فرمود این مکان بر نماز ما شهادت می‌دهد.

ششمین گواه وجدان است

یکی از شاهدان در آن روز، وجدان زنده و عقل و چشم بیدار شده انسان است که در قرآن آیات بسیاری آمده است که بارها انسان با کمال صراحت به گناه و انحراف خود اقرار می‌کند، اقراری از عمق جان و از تمام وجود، اقراری که شاید از اقرار هر شاهدی پر سوز و گدازتر است، جالب این که در آن روز خداوند هم همان وجدان را قاضی قرار می‌دهد و به انسان خطاب کرده و می‌فرماید: «اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (آیه ۱۴ سوره اسراء) نامه عمل خود را بخوان! امروز روح و روان تو برای این که علیه تو گواهی دهند کافی است، همچنین در مناجات می‌خوانیم که می‌فرمایند: خدایا! هرگاه حساب مرا به خود من واگذار کنی جزای خویش را جز قهر و غضب و آتش دوزخ تو چیز دیگری نمیدانم.

هفتمین شاهدان اعضای بدن هستند

یکی از شاهدها در قیامت اعضای بدن (دست و پا و پوست و زبان) هستند که قرآن می‌فرماید: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (آیه ۲۴ سوره نور) روزی که زبان ها و دست و پاهای مردم بر ضررشان گواهی می‌دهند و گاهی بر دهانشان مهر خورده و تنها ددست و پاها سخن می‌گویند.

جالب آنکه انسان که این گواهی را از چشم و گوش و پوست خود می‌بیند با کمال ناراحتی و شرمندگی به پوست خود می‌گوید چرا در این روز از آن گناهان رسوا و شرم آوری که توسط تو مرتکب شده‌ام پرده برداشته و گواهی می‌دهی؟!

پوست جواب می‌دهد، خداوندی که همه چیز را به نطق و گفتگو در می‌آورد ما را نیز به گواهی و سخن گفتن وادار نمود.

هشتمین شاهد زمان است

یکی دیگر از شاهدان زمان (وقت) است که امام علی(ع) فرمود: «ما من یوم یمر علی ابن ادم الا قال له ذلک الیوم انا یوم جدید و انا علیک لشهید ...اشهد لک به یوم القیمه»
هیچ روزی بر انسان نمی‌گذرد مگر آن روز به انسان هشدار می‌دهد که من امروز برای تو روز نو هستم و گواه کارهایی خواهم بود که در من انجام می‌دهی و در روز قیامت به انها شهادت خواهم داد، بنابراین سعی کن در این روز استفاده کامل خودت را در راه سعادت ابدی انجام دهی.

نهمین گواه خود عمل است

و اخرین شاهد در قیامت خود اعمال و کرده‌های انسان است که به صورت جسم در برابر انسان نمودار می‌شوند که در قرآن کریم می‌خوانیم:
«فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (آیه ۵۴ سوره یاسین) امروز بر كسى هيچ ستم نمى‌‏رود جز در برابر آنچه كرده‌‏ايد پاداشى نخواهيد يافت، و نیز «وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» (آیه ۴۹ سوره کهف) روز قیامت انسان رفتار و کردار دنیای خود را در برابر خود حاضر می یابد.

غافل ترین مردم کیست؟

غافل ترین مردم کیست؟

 قالْ وَ أَغفَلُ النّاس مَن لَم یَتَّعِظ بِتَغَیُّرِ الدُّنیا مِن حالٍ إِلی حال (۱)

غافل‌ترین مردم آن کسی است که از این تغییرات و تبدّلاتی که در عالم وجود و در میان انسان‌ها بالخصوص به وجود می‌آید موعظه نگیرد، پند نگیرد، این [شخص] غافل است. چون پُر است این دنیا از موجبات پند.

 وَ سَکَنتُم فی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم (۲) این آیات کریمه‌ی قرآن به کسانی که به دولت و مقامی رسیدند تذکر می‌دهد که اینجایی که شما امروز نشسته‌اید، قبل از شما یک عده‌ی دیگری نشسته بودند، آنها رفتند، شما آمدید. این تبدّل حالات است.

 انسان باید از این تغییر مسیر تاریخ بشر، بالا رفتن‌ها و پایین آمدن‌ها در عالم پند بگیرد. پند هم انواغ و اقسامی دارد؛ یعنی فقط این نیست که انسان احساس کند که این نعمت زوال‌پذیر است -این یکی از پندها است- اگر من و شما امروز نعمتی داریم، دیگرانی هم قبل از ما بودند که این نعمت را داشتند و از آنها گرفته شد.

 در سطح دنیا هم همین‌جور است؛ از من و شما هم این نعمت ممکن است گرفته بشود؛ تصور نکنیم [این نعمت] ابدی است، تصور نکنیم امضاشده و تضمین‌شده و قطعی است؛ این نعمت را بایستی با شکر الهی و ادای وظیفه‌ی نعمت حفظ کرد.

 ۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۷۲

۲) بخشی از آیه‌ی ۴۵ سوره‌ی مبارکه‌ی ابراهیم

و در خانه‌‌های کسانی که بر خود ستم کردند ساکن شدید؛ و برای شما روشن گردید که با آنها چگونه معامله کردیم؛ و مثل‌‌ها برای شما زدیم؛ [باز هم بیدار نشدید.]

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ 95/01/22]

ارزش علم و مذمت بخل و حسد

ارزش علم و مذمت بخل و حسد

 وَ أَکثَرُوا النّاسِ قِیمَةً أَکثَرُهُم عِلماً (۱) [ارزشمندترین مردم کسی است که علم بیشتر داشته باشد]

اینجا اهمیت علم را بیان می‌کند؛ البته این به معنای نادیده گرفتن ارزش تقوا و عمل و این چیزها نیست؛ در فرض تساوی افراد از جهت تقوا یا از جهت عمل یا از جهات اخلاقی دیگر، آن وقت آن کسی ارزشش بالاتر است که دانش بیشتری دارد.

وَ أَقَلُّ النّاسِ قیمَةً أَقَلُّهُم عِلماً [کم‌ارزش‌ترین مردم کسی است که دانش کمتر داشته باشد]

هیچ بیانی برای ارزش‌گذاری بر روی دانش به این وضوح و به این روشنی نیست. نظر اسلام این است. جامعه‌ی عالِم را اسلام می‌پسندد. همت اسلام و احکام اسلامی و نظام اسلامی در هر دوره‌ای بر تربیت عالمان و انسان‌های عالم و دانشمند گماشته شده است.

وَ أَقَلُّ النّاسِ لَذَّةً أَلحَسُود  [از میان مردم، حسود، در زندگی از همه کم‌تر لذت می‌برد]

از زندگی لذت نمی‌برد -از لذات معمولی زندگی- به خاطر حسد؛ در درون او یک موریانه‌ای وجود دارد که پایه‌های راحت و تمتع او را می‌پوساند و پوک می‌کند و خراب می‌کند؛ تقصیر کسی هم نیست، مربوط به خودش است. باید با حسد در درون خود مبارزه کنیم.

وَ أَقَلُّ النّاس راحَةً أَلبَخِیل [از میان مردم، بخیل، در زندگی از همه کم‌تر آسایش دارد]

آن کسی که چیزی دارد و بخل می‌ورزد، نسبت به مال خود آن‌چنان دلبسته است که دائم در حال نگرانی و دغدغه است، نبادا کم بشود، نبادا بخورند، نبادا ببرند، نبادا ضایع بشود، دائم، این آسایش دیگر ندارد.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۷۳

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ 95/01/18]

تضمین بهشت با شش شرط

تضمین بهشت با شش شرط

عَن انسِ بنِ مالک قالْ قالَ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله تَقَبَّلُوا لِی بِسِتٍّ أَتَقَبَّلُ لَکُمْ بِالْجَنَّةِ (۱)
[پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:] این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول می‌کنیم؛ یعنی قول می‌دهیم.

إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
[هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]

وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
[هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]

وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
[هرگاه امین‌تان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.

وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
[چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]

وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
شهوت خودتان را نگه دارید.

وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی150

                  [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی ، در مقدمه درس خارج 6/ 12/ 94]

زهد و یقین

زهد و یقین

قال رسول الله صلی الله عليه و آله : إنّ صَلاحَ أوَّلِ هذهِ الاُمَّةِ بِالزُّهدِ و اليقينِ، و هَلاک آخِرِها بِالشُّحِّ و الأمَلِ؛ آنچه موجب شد این امت در آغاز کار به صلاح برسد و آن همه موفقیت ها را نصیب خود بکند عمدتاً دو چیز بود 1 - زهد 2 - یقین.

 زهد یعنی چشمشان دنبال مال دنیا نبود. اولّ انقلابِ ما هم همین طور بود، افرادی که مشغول کار بودند؛ چه در میدان های نظامی، چه در میدان های سیاسی(مثل جلساتی که ما در شورای انقلاب داشتیم )، چیزی که اصلا در ذهنمان خطور نمی کرد (پول و دستمزد بود.) در سپاه همین طور، افرادی که در سپاه عضو می شدند، اصلاً به فکر این که یک حقوقی بگیرند، نبودند، بی رغبتی به دنیا معنایش زهد است. چشمشان دنبال منافع شخصی نباشد. حال اگر منافع شخصی هم آمد می گیرند. یکی هم یقین، ایمان به کاری که انجام می دهند، به آن هدفی که دنبال می کنند...با تردید و تزلزل کار پیش نمی رود. این، علاجِ همیشگی است. بعد فرمود: و هَلاک آخِرِها، اما این امتی که در اول این طور حرکت کرده است، در ادامه : هلاک، ذلیل شدن و ضعیف شدن این امت به دو چیز است، بِالشُّحِّ و الأمَلِ؛ حرص و بخل توامان. هدف انسانِ حریص، بدست آوردن پول بیشتر است، اول از راه حلال ،بعد به تدریج که دستش گرم شد حلال و حرام فرقی نمی کند. این شحّ است. امل:یعنی دنبال تخیلات و توهمات رفتن که نقطه مقابل یقین است. بجای اینکه حرکت او بر یک پایه استوار باشد. بر پایه توهمات و تخیلات استوار است. اینها موجب هلاک خواهد بود.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی ، در مقدمه درس خارج 4/ 12/ 93]

زمینه‌ساز همه خیرات در زندگی

زمینه‌ساز همه خیرات در زندگی

عَن الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ عن اَبیهِ عَن آبائِهِ علیهم‌ُالسلام اَنَّ امیرالمؤمنین علیه‌السلام قالْ جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ (۱)

این سه چیز را اگر بتوان تأمین کرد، همه‌ی خیرات، مستقیم و غیرمستقیم در اینها وارد و داخل هستند.

النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ

یکی نظر و نگریستن، دوم سکوت و سوم کلام

فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ

فرمود هر نگاه‌کردنی که در آن عبرت‌گرفتن نباشد، اعتبار نباشد، این سهو است؛ هیچ فایده‌ای ندارد.

وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ

سکوت هم جزو کارهای متعارف و رفتار انسان است؛ [می‌فرماید] هر سکوتی که در آن فکری نیست این غفلت است.

وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فهُوَ لَغْوٌ

می‌فرماید هر کلامی که در آن ذکر نیست، یاد نیست، توجه نیست -حالا یا به طور مطلق یا توجه الی الله- این کلام لغو است.

فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عِبَراً وَ سُکُوتُهُ فِکْراً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً

[پس خوشا به حال کسى که نگاهش مایه‌‌ی عبرت است، و سکوتش مایه‌ی اندیشه، و سخن‌گفتنش یادآورى و ذکر است]آن وقت انسانی که این سه خصوصیت را دارد؛

وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ

بر گناهان و خطاهای خود بگرید؛یعنی این [گریه‌کردن] نتیجه‌ی همین توجهات است. هنگامی که ما وقتی ساکتیم فکر می‌کنیم، وقتی حرف می‌زنیم تذکر در آن است، وقتی نگاه می‌کنیم با سنجش [همراه است]، آن‌وقت یکی از چیزهایی که مورد نگاه ما است، خود ما و رفتارهای خودمان است، خطاهای خودمان را پیدا می‌کنیم. مشکل ماها این است که اشتباهات و خطاهای خودمان را نمی‌فهمیم و نمی‌بینیم. وقتی فهمیدیم آن‌وقت عظمت کار را مشاهده می‌کنیم و اگر اهل دل باشیم بر خطاهای خودمان گریه می‌کنیم.

وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّه‌

[و مردم از شرّ او در امان باشند]۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی80

    [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ 94/02/26 ]

حقوق مؤمنین بر یکدیگر

حقوق مؤمنین بر یکدیگر

عَن الصادقِ جعفرِ بنِ محمدٍ عن اَبیهِ عَن آبائِهِ عَن علیِّ بنِ ابی‌طالبٍ علیهم‌ُالسلام قالْ قالَ رسولُ اللهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةُ حُقُوقٍ وَاجِبَةٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ (۱)

[پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند که هر مؤمن بر برادر مؤمنش هفت حق دارد که از طرف خدا ادای این حقوق بر او واجب شده است.] خب وجوب این حقوق را بایستی جدی گرفت.

الْإِجْلَالُ لَهُ فِی عَیْنِهِ

یکی [از این حقوق] این [است]. معنایش این است که برای این برادر مؤمن جلالتی در دل خود در نظر بگیر که طبعاً در چشم تو جلالت پیدا می‌کند.

جلالت از چه جهت؟ از جهت ایمانش؛ یعنی لازمه‌ی این بیان، لزوم تکریم برادران مؤمن از یکدیگر است؛ نگاه تجلیل‌آمیز به برادر مؤمن. یعنی با نگاه سبک به برادر مؤمن نگاه نکند. این [حق] اول.

وَ الْوُدُّ لَهُ فِی صَدْرِهِ

دوم اینکه محبت او را در دل خودت داشته باشی.

وَ الْمُوَاسَاةُ لَهُ فِی مَالِهِ

با او در مال خود همراهی کنی. یک‌وقت شما داری، او در نهایت احتیاج است، باید به او کمک کنی.

وَ أَنْ یُحَرِّمَ غِیبَتَهُ

پشت سر او بدگویی را ممنوع کنی؛ نه خودت [غیبت او را] بکنی نه بگذاری دیگران بکنند.

وَ أَنْ یَعُودَهُ فِی مَرَضِهِ

وقتی مریض شد از او عیادت کنی.

وَ أَنْ یُشَیِّعَ جَنَازَتَهُ

بعد از مرگ هم دست از او برنداریم. اگر برادر مؤمنمان از دنیا رفت جنازه‌ی او را هم تشییع کنیم. یعنی با او تا بعد از مرگ باشیم.

وَ أَنْ لَا یَقُولَ فِیهِ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَّا خَیْراً

بعد از مرگش هم نیکی او را بگوییم. حتی اگر چنانچه بدی‌ای هم دارد آن را نگوییم. که در روایت دارد که اُذْکُروُا مَحاسِنَ مَوتاکُم (۲). آنهایی که مردند و رفته‌اند و قدرت دفاع از خودشان را ندارند، خوبی‌هایشان را بگو. بالاخره هر کس یک خوبی‌ای دارد.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۸۵

۲) روایتی از پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله: «اُذکُروُا مَحاسِنَ مَوتاکُم وَ کُفّوا عَن مَساویهِم»

نیکى‌هاى مردگان خود را یاد کنید و از بدی‌هایشان چشم بپوشید.  نهج‌الفصاحه

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج مورخ 94/02/27 ]

نعمت خفیّه !

نعمت خفیّه !

محمد الحرب الهلال امير المدينه يقول: سمعت الصادق جعفر بن محمد (ع) يقول: الْعَافِيَةُ نِعْمَةٌ خَفِيَّةٌ إِذَا وُجِدَتْ نُسِيَتْ وَ إِذَا فُقِدَتْ ذُكِرَتْ. (امالی،صفحه300)

 وقتی شما از عافیت برخوردارید، به آن توجهی ندارید. مصون ماندن از یک بلا و شر را عافیت می گویند. گاهی بلا، بلای جسمی است، مثل بیماری؛ گاهی بلای روحی است. گناه هم یک نوع بلا است، عافیت از گناه جزء بزرگترین عافیت هاست. گاهی بلا، بلای فردی است، مثل آنچه اسم آوردیم، گاهی بلای اجتماعی است، بلای اجتماعی مثل نا امنی که یکی از بلا های بزرگ اجتماعی است؛ نا امنی در محیط کسب و کار، در محیط تحصیل و در کوچه و بازار و … امنیت یک عافیت است. حضرت می فرمایند : این نعمت، پوشیده و پنهان است ،وقتی وجود دارد انسان بدان توجهی ندارد؛ وقتی این امنیت (را از دست دادند) آن وقت می فهمند که چه نعمت بزرگی داشتند. عافیت، این است. … بنده یک وقتی به یکی از بزرگان اهل معنا گفتم چهار تا دعا برای من بکنید؛ یکی، دعا کنید که خدا ما را به راه صحیح هدایت کند. دوم این که: توفیق بدهد که در آن راهی که هدایت شدیم، حرکت کنیم. سوم این که : ما را در حرکتِ در این راه کمک کند. چهارم این که: از ما قبول کند. این چهار دعا را درباره ما بکنید. ایشان فرمود: عافیت را فراموش کردی! دیدم درست می گوید، عافیت یعنی مجموع همه این ها.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی، قبل از درس خارج یکشنبه 1393/12/10]

خداوند به گناهکاران هفت ساعت مهلت می‌دهد!

خداوند به گناهکاران هفت ساعت مهلت می‌دهد!

پیامبر(ص) فرمود: چنانچه شخصی تصمیم گناهی می‌گیرد، اگر نیت را به مرحله عمل رساند و کار زشت را انجام دهد، باز هفت ساعت او را مهلت می‌دهند...

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: مؤمن تصمیم می‌گیرد عمل نیکی انجام دهد. اگر انجام ندهد خدا او را به همین تصمیم و نیست که داشت یک حسنه می‌دهد، اگر انجام دهد ده برابر در نامه عملش نوشته می‌شود و چنانچه شخصی تصمیم گناهی می‌گیرد، چنانچه آن عمل از او سر نزند به واسطه تصمیم و نیتش چیزی برایش ثبت نمی‌شود. اگر نیت را به مرحله عمل رساند و کار زشت را انجام دهد، باز هفت ساعت او را مهلت می‌دهند.

فرشته‌ای که در طرف راست و متصدی کارهای نیک است به آن یک که در طرف چپ قرار دارد و مامور ثبت اعمال زشت است می‌گوید: ثبت نکن شاید کار نیکی انجام دهد که این عمل زشت را بر طرف نماید؛ زیرا خداوند می‌فرماید: کارهای نیک گناهان را می‌زداید یا ممکن است استغفار کند.

اگر در این هفت ساعت بگوید: «استغفرالله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذاالجلال و الاکرام» در نامه عملش ثبت نمی‌شود اما هرگاه هفت ساعت گذشت و نه کار نیک انجام داد و نه استغفار کرد، همان فرشته سمت راست به فرشته متصدی گناه می‌گوید: این گناه را در نامه عمل این بدبخت محروم بنویس.
منابع:
پند تاریخ، ج ۴، ص ۲۴۵-۲۴۶
وسائل الشیعه، ص ۵۲۴
هزار و یک حکایت اخلاقی، جلد ۱، ص ۲۹۰-۲۸۹

رحمت خدا

رحمت خدا :

پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در...

همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.

پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:

من تو را کی گفتم ای یار عزیز

کاین کره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود

این گره بگشوندنت دیگر چه بود

سالها نرد خدایی تاختی

این گره را زان گره نشناختی؟(پروین اعتصامی)

پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است. پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.

ثواب الهی شامل این چیز ها هم هست !

ثواب الهی شامل این چیز ها هم هست !

عن حسین بن علی علیهم السلام قال: سمعت جدی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لی « اِعْمَلْ بِفَرائِضِ الله ِ، تَكُنْ مِنْ اَتْقَى النّاسِ، ... ، وَ كُفَّ عَنْ مَحارِمِ الله ِ، تَكُنْ اَوْرَعَ النّاسِ » ( امالی ص 269 )

 امام حسین بن علی علیه السلام می فرماید از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم، که به من می‏فرمود: دوست داری با تقوا ترین باشی ؟ به واجبات عمل کن ! ... وَ كُفَّ عَنْ مَحارِمِ الله ِ، تَكُنْ اَوْرَعَ النّاسِ می خواهی با ورع باشی ، راهش این است که از محارم الهی خود را باز بداری ، محارم الهی را انجام ندهی ... این که می فرماید فرائض الهی را بجا بیاور ( تا با تقوی ترین مردم شوی) بله ، انسان حدّ لازم از تقوی بلکه حدّ عالی از تقوا را با انجام فرائض الهی بدست می آورد ، لکن از این نباید غفلت کرد که اگر کسی توانست به این مرتبه خود را برساند که فرائض الهی ( واجبات الهی ) را بجا بیاورد یکی از ثواب ها ( و پاداش ها یی ) که خداوند به او می دهد این است که میل به فراتر از فرائض(واجبات) پیدا می کند . وقتی نماز فریضه (واجب ) را درست بجا آوردید، نفسِ انجام این عمل موجب می شود که شما میل به نافله پیدا کنید، میل به افزایش پیدا کنید... وقتی از محرّمات الهی اجتناب کردید نفس این اجتناب شما را می کشاند به سمت اجتناب از شبهات و مکروهات ثواب الهی شامل این چیز ها هم هست .

 [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ، 26 / 11 / 93 ]

ما چقدر طاقت داریم !

ما چقدر طاقت داریم !

قال علی عليه السلام : ... إِنَّا وَجَدْنَا الصَّبْرَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ أَهْوَنَ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى عَذَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ..   ( امالی شیخ صدوق ، ص 171 )

 این صبر، صبر بر معصیت است. در اینجا صبر به معنای خویشتنداری و گرفتن زمام و مهار نفس است. خویشتنداری کنید از آن عملی که طاقت عقاب آنرا ندارید، آن هم عقاب آخرت!؟ در مقابل قلیلٍ من بلاء الدنیا و مــصیباتها(دعای کمیل) ما چــقدر طاقت داریم؟ در مــقابل سختی های دنیا که این سختی ها اصلاً چیزی نیست در مقابل آن سختی هایی که در قیامت برای مذنِبین و مجرمین وعده داده شده. بنابراین، خویشتن را نگه دارید از آن عملی که طاقت عقاب آن عمل را نخواهید داشت ! انّا وَجدنا!، این «وجدنا»ی امیرالمومنین، روح بزرگ، آن انسان والا که متصل به عوالم لاهوت و عوالم غیبی و الهی است، این«وجدنا»ی این مردِ بزرگ و انسان عظیم خیلی معنا دارد. إِنَّا وَجَدْنَا الصَّبْرَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ أَهْوَنَ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى عَذَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ما یافتیم، فهمیدیم این را که صبر بر طاعت الهی آسان تر است از صبر و تحمل عذاب الهی .

                   شرح حدیث حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی) [ سه شنبه 18 /9/ 1393]

توکل به خداوند

توکل به خداوند

امام جواد (علیه‌السلام) می فرماید : «الثِّقَةُ بِاللَّهِ تَعَالَى ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ. اعتماد کردن بر خدا بهاي هر چيز نفيس و گران‌بها و نرد‌باني براي هر مقام بلندي است.»

توکل دارای مراتبی است که عبارتند از:

الف:ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد. در این مرتبه عمده نظر به حل شدن کار است.

ب:حالت متوسط: غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد؛ مانند وابستگی طفل به مادرش؛ و این مرتبه متوسط توکل است.

ج:عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال.

دو فقیر ی که هرکدام ذکری بر لب دارند !

 عین الدوله که از وزرای قاجار بود ... روزی از خانه بیرون آمد و دو فقیر را دید که پشت در خانه ی او نشسته اند و هرکدام ذکری بر لب دارند ؛ یکی می گوید : « کار، خوبه عین الدوله درست کنه " و دیگری می گوید : " کار، خوبه خدا درست کنه ». عین الدوله وقتی این صحبت ها را شنید ، خوشش آمد و دستور داد که یک سکه ی اشرفی درون ظرفی بگذارند و روی آن غذا بکشند و به فقیر اولی که از او تعریف می کرد ، بدهند. آن فقیر، که به طمع پول نشسته بود ، ظرف غذا را گرفت و با ناراحتی آن را به فقیر دومی داد . فقیر دومی هم غذا را خورد، پول را برداشت ، و رفت . عین الدوله فردای آن روز، باز فقیر اولی را بر در خانه ی خود دید. گفـت : «مـگر دیـروز پول را برنـداشتی ؟ دیگر چه می خواهی؟» فقیر گفت «ما که پولی ندیدیم ؛ اگر منظورت ظرف غذاست که آن را به فقیر دیگری دادم.» عین الدوله لبخندی زد و گفت : « بله ؛ حقیقت را همان فقیر می گفت ! کار خوبه خدا درست کنه، عین الدوله سگ کیه ؟» م نیست.

دشمن ترین دشمن ها !

دشمن ترین دشمن ها !

شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)

فی الکافی عن الصادق علیه السلام:اِحْذَرُوا أَهْوَاءَکُمْ کَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکُمْ فَلَیْسَ بِشَیْءٍ أَعْدَی لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ؛ [ الشافی596 ]

هوای نفس از همه دشمن ها دشمن تر است. پس همان طوری که انسان خود را از دشمنان خود بر حذر می دارد، از هواهای نفسانی هم باید خود را بر حذر بدارد. این، یکی از آن حکمت های عجیب معنوی و الهی است. لکن گاهی انسان در عمل دچار کندی می شود و به این حکمت و حقیقت واضح، توجه نمی کند. البته بعضی در مقابل دشمن هم آن پرهیز لازم را ندارند. دشمن را هم نادیده می گیرند. آن ها افراد غافلند . لکن انسان هوشیار و بیدار که مراقب و مواظب است که دشمن به او ضربه نزند. باید بداند که هوای نفس از دشمن ترین آن هاست. یکی هم حصاید السنه است، (خروجی های ) زبان انسان. زبان ما مرتب برای ما تولید می کند، محصول ایجاد می کند. این محصول ها خیلی خطرناک است. گاهی انسان زبانش در اختیارش نیست، چیزی را بیان می کند که برای خود او، برای دیگران مایه شرّ است. مایه فساد است. گاهی زبانی یک ملتی را بدبخت می کند. یـک کشوری را نابود می کند. شق ضعیف ترش هم این اسـت کـه خـود انسان را، پرونده خود انسان را پیش خـدای متـعال سنـگین می کند. البته زبان را نمی شود بست و نباید بست. باید باز باشد. باید به وقت خاموشی خاموش بود، به وقت گفتن باید گفت.

[ مقدمه درس خارج مورخ 21 /10/ 88 ]

پاسخ های امیر المومنین !

پاسخ های امیر المومنین !

شخصى از امام علی (ع) درخواست کرد که این پرسش‌‌ها را پاسخ دهد: واجب چیست و واجب تر کدام؟ عجب چیست و عجب ‏تر چه؟ دشوار کدام و دشوارتر چیست؟ نزدیک چیست و نزدیک تر کدام؟ هنوز سخنش تمام نشده بود که آن حضرت با اشعاری پاسخش را داد

... تَـوْبُ رَبِّ الْوَرَى وَاجِبٌ عَلَیْهِم       ْ وَ تـَرْکُهُمْ لِلذُّنـُوبِ أَوْجَبُ
‏ وَ الدَّهْرُ فِی صَرْفِهِ عَجِیبٌ                وَ غَفْلَةُ النَّاسِ فِیهِ أَعْجَبُ
 وَ الـصَّبْرُ فِی النـَّائِبَاتِ صـَعْبٌ            لـَکِنَّ فَوْتَ الثـَّوَابِ أَصْعَبُ‏
وَ کــُلُّ مـَا یـُرْتَجَى قـَرِیبٌ                  وَ الْمـَوْتُ مِـنْ کـُلِّ ذَاکَ أَقـْرَبُ

- توبه نمودن به پیشگاه پروردگار واجب است و از آن واجب تر ترک‏ گناه است.
- تغییر و گـردش روزگار عجیب و شگفت‏ انـگیز است و از آن عجیب ‏تر غـفلت مـردم است ( از ایـن تغییرات)
- شکیبایى در ناملایمات و مصیبت‌ها دشوار است و دشوارتر از آن از دست دادن ثواب آن است.
- هر چیزى را که امید آمدنش را داشته باشى نزدیک است و مرگ از همه آنها نزدیک ‏تر است .

(علامه مجلسی ، بحار الانوار ج 79 ص 85)

شغل پیامبران الهی چه بود؟!

شغل پیامبران الهی چه بود؟!

نام پیامبران الهی،            شغل،                               مستندات

حضرت آدم(ع)             کشاورزی                        تاریخ انبیاء اولیایی، بحارالانوار

حضرت ادریس(ع)         خیاطی                           تاریخ انبیاء، وسائل الشیعه

حضرت نوح(ع)              نجاری                             بحار الانوار

حضرت ابراهیم(ع)         کشاورزی و دامداری            تاریخ انبیاء اولیایی، بحارالانوار

حضرت یعقوب(ع)          دامداری                           تاریخ انبیاء رسولی محلاتی

حضرت ایوب(ع)            دامداری و زراعت                تاریخ انبیاء اولیایی، کتاب مقدس

حضرت شعیب(ع)         شبانی و کارگری                سوره قصص آیه۲۷، بحارالانوار

حضرت موسی(ع)         شبانی و کارگری               سوره قصص آیه۲۷، بحارالانوار

حضرت داود(ع)             زره سازی و آهنگری           سوره انبیاء آیه ۸۰، وسائل الشیعه

حضرت هود(ع)             تجارت                            بحارالانوار

حضرت صالح(ع)           تجارت                             بحارالانوار

حضرت لوط(ع)              زراعت                            بحارالانوار

حضرت سلیمان(ع)        حصیربافی و حکومت           بحارالانوار

حضرت عیسی(ع)         نجاری                             بحارالانوار

حضرت محمد(ع)           تجارت و صیادی و شبانی      بحارالانوار

حرص انسان

حرص انسان حدِّ یَقِفی ندارد  

فی الکافی، عن الصادق (علیه السلام ) ما فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ (الشافی،ص 595 )

می فرماید: خدای متعال هیچ بابی از دنیا را به روى انسانی باز نکرد مگر اینکه به همان اندازه بابی از حرص به روی او بازکرد؛ یعنی حرص انسان حدّ یقفی ندارد.

خیال می کنیم اگر فلان چیز و فلان چیز را داشته باشیم، دیگر چیزی نمی خواهیم. اگر یک خانه خوب، یک زندگی مرفّهی داشتیم، دیگر چیزی لازم نداریم. این، تصور و توّهم ماست.

به مجردی که انسان دسترسی پیدا کرد به آن چیزی که آن را آرزو می کرده است، حرص هم به همان اندازه در وجود او رشد می کند. آن کسانی که بیشتر از دنیا برخوردارند، پول بیشتری، ثروت ، امکانات یا مقام بیشتری دارند، حرص آنها بیشتر است .

نتیجه حرص این می شود که اولاً : همیشه هراس دارد که مبادا آن چیزی را که در اختیار دارد، از دست او خارج شود. ثانیاً : سعی می کند هر چه بیشتر بر آن بیفزاید... ( که اگر این حرص با تقوی و ورع کنترل نشود، انسان را به نابودی می کشاند . )

[شرح حدیث از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) جلسه 317 درس خارج ، 15/ 10/ 88 ]

در مزمت حب الدنیا

وقتی بنا می شود بروند اوّل دعواست !

قال علی علیه السلام : ... وَ أَخْرِجُوا مِنَ اَلدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ ( امالی ص 172 )

 قبل از آن که بدنهای شما از دنیا خارج بشود ، دلهایتان را از دنیا خارج کنید! یعنی دلبستگی به دنیا نداشته باشید! ... نمی گوید از نِعَم دنیا استفاده نکنید، می فرماید: دلبسته به دنیا نباشید. این دلبستگی است که انسان را بیچاره می کند... بعضی از ماها به زبان می گوییم دلبستگی نداریم،امّا باید حقیقتاً دلبستگی نداشت.

یک وقتی یکی از روسای کشور، چند سال پیش به من می گفت: این آقایانی که مسئولین میانی هستند، دائماً می گویند ما به این میزها علاقه ای نداریم امّا وقتی می خواهیم این ها را جابجا کنیم، مصیبت است! به ظاهر می گویند علاقه ای نداریم، دلبستگی نداریم، اما وقتی بنا می شود بروند اوّل دعواست!

می فرماید: قبل از آن که بدنهایتان از دنیا خارج بشود، دلهایتان را خارج کنید! بعضی از اهل معنا می گفتند که بعضی از ارواح سرگردان را دیدند که از دنیا خارج شدند اما هنوز خیال می کنند در این دنیایند، دنبال مال و مَنال و مِلک... دور خودشان دارند می چرخند، هنوز ملتفت نیستند که رفته اند نشئه بعدی، دل هنوز اینجاست !

شرح حدیث از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) [ درس خارج مورخ 1393/10/22]

بهره بردن از عقل

بهره بردن از عقل

لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر(10/ملک)...

اگر می شنیدیم وازعقل خود بهره می بردیم، دراینجا نبودیم...

ارزش مداد به مغر آن است . مدادی که مغز ندارد ، ارزشی هم ندارد . یک چوب است. فقط به درد سوختن می خورد . ارزش انسان هم به مغز او است . اگر انسان مغز داشت و مغزش را به کار بست ، ارزش دارد . یکی از ناله های اهل جهنم همین است که قرآن بیان می کند : اگر ما می شنیدیم و عقلمان را بکار می انداختیم و تعقل می کردیم ، الان اینجا نبودیم . اگر عاقلانه رفتار می کردیم .

البته همه انسانها عاقلانه رفتار می کنند منتها یک جاهای از این عقل بهره می برند که عقل برای آنجا ساخته و پرداخته نشده است . دقیقا مثل اینکه کسی بیاید از یک کیس رایانه که دریایی از اطلاعات روی آن است ، برای وزن کردن کاهوو سبزیجات استفاده کند ، میشود این کار را کرد و از آن بعنوان وزنه استفاده کرد ولی این را برای وزن کردن به شما نداده اند و باید از اطلاعات آن استفاده کنید . عقل مثل رایانه است .

کاسب باید از چه کارهایی دوری کند؟

کاسب باید از چه کارهایی دوری کند؟

در دین اسلام تجارت و کسب و کار بر پایه معنویت و فضیلت بوده و به تاجر تاکید شده است که از روی عدل و انصاف رفتار کند، زیرا هدف از تجارت فراهم ساختن وسائل رفاه عمومی در جامعه بشری است.
اسلام، مصالح و آسایش مردم را در اولویت قرار داده برای اینکه روابط اقتصادی نیز همانند روابط اجتماعی با صداقت و راستی و از روی عدالت و رضایت انجام پذیرد و مصالح فردی و اجتماعی تأمین گردد و نیز از هر گونه هرج و مرج و اختلاف جلوگیری شود و مردم در تمام عرصه‌های زندگی از جمله معاملات با خیال راحت و خوشی و خرّمی و آرامش زندگی کنند، در زمینه تجارت و معاملات نیز احکام و قوانینی مقرر داشته است تا با اجرای آن‌ها بتوانند زندگی سالم و خداپسندانه‌ای داشته باشند.

بزرگان دینی ما ویژگی‌هایی را برای یک تاجر برشمرده‌اند. به عنوان مثال پیامبر خدا(ص) در حدیثی می‌فرمایند: "کاسب درستکارِ راستگوی مسلمان، در قیامت با شهیدان است۱".

آن حضرت همچنین فرمودند: "کاسب راستگو در روز قیامت زیر سایه عرش است۲".

در کنار این ویژگی‌ها، تاجر در کسب و کار خود باید از برخی کارها پرهیز کند. بنابراین رسول خدا(ص) می‌فرمایند: "کسی که خرید و فروش می‌کند باید از پنج کار دوری ورزد وگرنه نباید خرید و فروش کند: ربا، سوگند، پوشاندن عیب کالا، تعریف و تبلیغ در موقع فروش و بدگویی از کالا در موقع خرید آن۳".

امام صادق(ع) نیز در این باره فرمودند: "هر کس بخواهد تجارت کند باید احکام دین خود را بیاموزد تا حلال را از حرام بازشناسند، کسی که احکام دین خود را نیاموزد و تجارت کند در کام شبهات فرو غلتد۴".

همچنین از پیامبر اعظم(ص) سؤال شد: محبوب‌ترین مردم پیش خدا چه کسی است؟ آن حضرت فرمودند: "کسی که بیشترین سود و خدمت را به مردم ارائه دهد". بنابراین در معاملات باید به فکر رساندن سود بیشتر به دیگران بود، نه اینکه انسان فقط به فکر سود خود باشد.

منابع احادیث:
۱- کنزالعمال: ۹۲۱۶ منتخب میزان الحکمة: ۹۰
۲- کنزالعمال: ۹۲۱۸ منتخب میزان الحکمة: ۹۰
۳- بحار الأنوار: ۱۰۳ / ۹۵ / ۱۸ منتخب میزان الحکمة: ۸۸
۴- وسائل الشیعة: ۱۲ / ۲۸۳ / ۴ منتخب میزان الحکمة: ۹۰